عزیز دل مامان رادین عزیز دل مامان رادین ، تا این لحظه: 12 سال و 30 روز سن داره

رادین شازده کوچولوی خونه ما

رادین عاشق حرف زدنتم

1392/11/13 0:01
نویسنده : مامانی رادین
409 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

دیشب اومدم کلی برات نوشتم ولی نمیدونم چرا همش یهو پرید عیبی نداره دوباره مینویسم رادین مامان امشب درست یک سال و١٠ماهش شد هورا تشویق 

خیلی شیرین شدی مامانی امشب کلی با هم بازی کردیم تو تازه یاد گرفتی میرقصی میخونی میگی عروسی ام راستی تو به من میگی*ام*کلی کلمه جدید یاد گرفتی تقریبا کامل حرف میزنی مامان فدای حرف زدنت امشب با هم کلی عروسی بازی کردیم .نوشتیم .تو عاشق ابگوشتی و مامان فرشته همیشه سهم تو رو میزاره کنار امشب هم ابگوشت خوردی .حالا یه کم از کارات بگم چند روز پیش خونه مامان مهین بودیم شب انقدر همه رو خندوندی با کارات همش ادای نیایش ودر میاواردی وبه خاله میگفتی دیدی خودتو مینداختی عقب و میگفتی ای مردم خدا نکنه مامان تو بمیری 

با خونه بازی هات تفنگ درست میکنی ولی نمیدونم چرا به تفنگ میگی موش همش داد میزنی میگی موش درست کردم عاشق درست کردن همه چیزی همش یا عنبردست دستت یا پیچ گوشتی البته از نوع اسباب بازیش ودر حال درست کردنی اگر هم نتونی سریع میگی ابا ایاد درست یعنی بابا بیاد درست کنه

هروقت میخوای کسی رو دعوا کنی یا چیزی باب میلت نباشه زود میگی ابده اپوتیکا معنی شو کسی نمیدونه ولی خوب یه جور حرف بد دیگه تا میایم چیزی ازت بگیریم یا میگیم کاری نکن سریع میگی ابده خیلی شیرین میگی همه خوششون میاد وهمش اذیتت میکنن تا بهشون بگی

دیگه حاجاقا گفتنت کم شده تو خونه حوصله ات سر میره وهمش میگی بریم هانی بریم انا ولی میبینی نمیشه میگی میرم مامان تا بالاخره بری پایین میدونم حوصله ات سر میره مامانی ولی هوا سرده میترسم ببرمت بیرون مریض بشی عشقم

تا مداد میبینی میری مینویسی و میگیم چی نوشتی میگی ابا نون داد یه دفتر برای خودت داری که توشو پر کردی از ابا نون داد تازگیا برات یه دمپایی خوشگل خریدیم که کلا پات میکنی ودر نمیاری تا بگیم در بیار میگی ابده اون روز گفتم رادین اتی در بیار پات درد میگیره عرق کردی دراواردی من تعجبسریع رفتی اشپزخونه دیدم رفتی از تو کابینت شیشه روغن زیتونو اواردی میگی درد بزن منخندهازدستت تو پسر شیطون مامان

میخواستم از شیر بگیرم چون اصلا وزن نمیگیری وخیلی لاغر شدی ولی نشد بهت میگم امنی (شیر مامان به زبان رادینی)خراب شده یا میگی ابا ایاد درست یا اون لباتو غنچه میکنی میگی بوسش کنم درست بشه فعلا که نشد ببینیم چکار میکنیم جیشتم اصلا نمیگی والان اصلا امادگیری از پوشک گرفتن نداری

چند شب پیش از خونه مامانی اومدیم شما شام نخورده بودی برات سیب زمینی سرخ کردم نشستی خوردی بعد رفتی بازی کردن تا ساعت ٣٠/٣اومدم دیدم نشستی با بابا جوجوپر بازی میکنی بهت به زبون خودت گفتم ابده تو با یه قیافهتعجبمیگی ام جوجوپر ابده سم یعنی من جوجو پر میکنم ابده ام؟منو بابا انقدر خندیدیم بهت  فعلا تا بعدبای بای

                                                                 ممنون بابت بودنت در کنارم فرشته زندگیم

پسندها (1)

نظرات (1)

مامان آرمین
30 شهریور 93 15:52
ماشالله شیرین زبووووووووووووون.ای جااااااااااااااااااااااانم